تراوشات مغز پریود من

کاش بیداری و آرامش جمع می شدند

تراوشات مغز پریود من

کاش بیداری و آرامش جمع می شدند

 خس و خاشاک تویی، پست تر از خاک تویی ، شور منم نور منم عاشق رنجور منم ، زور تویی کور تویی هاله بی نور تویی ، دلیر بی باک منم مالک این خاک منم

اس ام اس هایی که این روزا میاد

۱- شرکت پگاه اعلام کرد هر کس به احمدی نژاد رای بده شیرم رو حلالش نمی کنم 

۲- احمدی نژاد: خدا جون من دوست دارم،بهت ارادت دارم ولی اینجا پرونده ی یه خانمی هست که تو میشناسیش، مریم مقدس...بگم؟ 

3- با نزدیک شدن به 22 خرداد هاله ی زرد رنگی شلوار احمدی نژاد و یارانش را فرا  گرفته!

چرا دکتر رئیس جمهور سخنرانی نکرد؟

دیروز از طرفی زنجیر مردمی از راه اهن تا تجریش بود و از طرفی سخنرانی احمدی نژاد در مصلای امام … شلوغی و ترافیک بیداد می کرد … اما در این بین تنها چیزی که برای من عجیب بود سخنرانی نکردن احمدی نژاد بود …. به چه دلیل احمدی نژاد چنین سخنرانی مهمی را کنسل کرد و ان را به چهارشنبه صبح موکول کرد ؟ یک عذر خواهی ساده از جمعیتی که به خاطر او سختی و ترافیک و گرما را تحمل کرده بودند نشانه چیست ؟آیا باز فکر می کرد که قصد ترور او را دارند و جان خودش را نجات داد ؟

مردم دیگر کمتر در خانه هایشان نشسته اند … بیرون می ایند و برای رسیدن به خواسته شان فریاد میزنند … مردم ما خسته هستند و حالا که نور امیدی در گوشه قلبشان نشسته از ان حالت سستی و تن دادن به هر بلایی بیرون امده اند … نیروی پلیس مدام در حالت اماده باش به سر می برد …. واین وسط عده ای هستند که چشم دیدن این چیزها را ندارند …. برای انها زندگی به معنای ازادی نیست … هر چه مردم در اسارت به سر ببرند و هر چه بندهای اسارتشان محکمتر باشد انها راضی تر هستند …  

دوستان خوبم 

به موسوی رای بدهیم و خردگرایی را به ایران بازگردانیم

کارشناس ارشد

همه دروغ میگویید 

من کارشناس ارشد بیدم من فقط راست می گویم  

اطلاعات شما غلط بید 

ادب مرد....

چندین و چند بار مناظره ی آقای احمدی نژاد و میر حسین رو از اینترنت بازبینی کردم. 

احمدی نژاد به حدی بی تربیت و بی اخلاقه که راهی واسم نمانده جز اینکه شرکت کنم و به میر حسین رأی بدهم. 

کاری ندارم که ادعاهاش در مورد هاشمی و ناطق چقدر صحت داره که البته شکی در فساد مسوؤلین این حکومت نیست. 

ولی این اشخاص هرچی هم که به مملکت لطمه زده باشند به پای لطماتی که از حماقت و دزدی های احمدی نژاد و اطرافیانش خوردیم نمی رسد. 

به عقیده ی من موسوی تنها کسی است که بعد از مدتها داره منطقی حرف میزنه و به یاری خرد پیش میره. 

شاید کروبی و اطرافیانش حرفهای شیک تری بزنند ولی شکی نیست که وعده های اونها عملی نخواهد شد. 

من فکر میکنم فعلاً همین حداقل هایی که موسوی و خاتمی مطرح میکنند رو به دست بیاریم بهتره! 

بقیه ی حرفها خیال پردازی است و غیر عملی.......

مناظره!!!!!

همه چیز در ایران نمایش و کپی برداری احمقانه است 

نمایش تحصیل 

نمایش عشق 

نمایش انتخابات 

دیشب هم نمایش مناظره دیدیم.... 

آخه چیزی رو که نمیتونید اجرا کنید چرا انجام می دهید؟ 

مثلا میخواین کارهای آمریکایی ها رو تقلید کنید؟ 

 

حال گذشته از اینکه اصلا مناظره نبود بلکه یک مصاحبه بود با حضور دو نفر از کاندیداها ولی  حاشیه های جالبی هم داشت 

ورود متعدد و نابهنگام افرادی به صحنه ،که مدام نزد مجری و گاه پیش کاندیداها می رفتند و کاغذهایی به آنان می دادند ، غریب و شگفت انگیز بود. 

این در حالی است که حتی در برنامه های عادی نیز ، ارتباط با مجری برنامه ، از طریق سیستم بی سیم صورت می گیرد و نیازی به رفت و آمدهای مکرر به روی صحنه نیست.  

این که آن افراد که بودند و بر روی کاغذهایی که مدام به مجری و طرفین مناظره می رساندند چه چیزهایی نوشته شده بود ، الله اعلم ؛ ولی باید گفت که این رفت و آمدها ، اصلاً تصویر مناسبی از این برنامه در نزد مخاطبان ایجاد نکرد. 

امروزه در بسیاری از دموکراسی ها ، چندین مناظره تخصصی بین کاندیداها برگزار می شود و به عنوان مثال در انتخابات آمریکا مناظره ای با موضوع سیاست خارجی برگزار می شود ، در مناظره ای دیگر مسائل داخلی مورد بررسی کاندیداها قرار می گیرد و ... .  

آخرش ما راه رفتن کبک رو که یاد نمیگیریم هیچ راه رفتن خودمونم یادمون میره

حقیقت

گاه آنچه ما را به حقیقت می رساند،خود از آن عاریست.

رأی، آری یا خیر؟

از چند ماه پیش که تب نمایش انتخاباتی بالا گرفت تا امروز سعی کردم خبرها رو دنبال کنم و درباره ی اینکه آیا رای دادن یا ندادن هر کدام چقدر میتونه سرنوشت و آینده ی این ملت ستمدیده رو تغییر بده خیلی فکر کردم. 

واسه همین تا فرصتی پیش اومده توی اینترنت و کانالهای معتبر خبری سرک کشیدم و با دوستانم بحثهای زیادی کردم. 

 راستش به نتایجی رسیدم که برای شما دوستان عزیز خواهم نوشت. 

1- تحریم 

به نظر میرسه که طرفداران این گزینه تنها توجیهی که برای این ایده دارند اینه که ما بیایم و با رأی ندادن مشروعیت زدایی بکنیم! 

ولی خب به نظر من این کار غیر ممکن است....... 

چون اگر حتی هیچکس هم شرکت نکنه و فردا اعلام بشه در این انتخابات 70 درصد واجدین شرایط شرکت کردند و  آقای دکتر... با اکثریت آرا پیروز شدند کدامیک از این خانمها و آقایان ثابت خواهند کرد که این آمار غلطه؟! 

2- دوستانی هستند که زیادی خوشبیننند و گمان میکنند که اگر شرکت کنند و مثلا به کروبی یا موسوی رأی بدند از روز 23 خرداد ایران میشه بهشت و شروع میکنیم به حرکت به سمت دموکراسی و احقاق حقوق مردم ....

که به نظر من باز دارند اشتباه میکنن و حدود وظایف رئیس جمهوری رو فراموش کردند!  

یه اشتباه دیگه هم هست که خیلی ها گمان دارند که مردم ایران به دنبال دموکراسی هستند ... 

راستش من خودم هم تا چند وقت پیش اینطور فکر میکردم!  

ولی با آدمهای زیادی در این مورد حرف زدم که خیلی هاشون هم هم سن و سال خودم بودند و مثلا امروزی... 

جالبه که خیلی ها اصلا کاری به دموکراسی و آزادی ندارند و خواسته های خیلی محدودی دارند از جمله داشتن یه شغل ساده و یا مثلا بر چیدن گشت ا رش اد و شکل مو و لباس و....

ظاهرا ما طرفداران آزادی و دموکراسی در ایران یک اقلیت کوچک هستیم! 

 

و اما امروز و جمع بندی کلی که من بهش رسیدم: 

ظاهرا در این دوره تحریم هیچ فایده ای نداره و تنها هدفی که مردم میتونند داشته باشند باید این باشه که با شرکت در انتخابات فقط آقای دکتر... رو که سوار اسب شده و داره چار نعل به سمت ارتجاء میتازه و ایران رو به سمت تجزیه و جنگهای قومی و مذهبی میبره از بالا به پایین بکشیم 

بعد بشینیم فکر کنیم که چه خاکی بر سرمون بریزیم  

پس ایده ال هامون رو بیخیال بشیم و لااقل ایران رو نجات بدیم 

به قول یکی از کارشناسان: همه میدونیم که حقمون چلوکبابه ولی حالا که گیرمون نمیاد لااقل همین نون خشک رو از دست ندیم.

پ.ن1: خودم هنوز مردد هستم که شرکت بمنم یا نه ولی شما شرکت کنید 

پ.ن2: سارا جان از اینکه وبلاگ آموزشی شما ف ی ل ت ر شد متأسفم.امیدوارم افسردگی نگیری. 

به هر حال ما باید پوست کلفت تر از این حرفها باشیم رفیق 

پ.ن 3: لطفا نظر بدین و نظراتتون رو بگین و اشتباهات من رو بهم یاد آوری کنید و فکر کنم این موضوع ارزش بحث داشته باشه

دکتر مصدق در دادگاه لاهه

اندازه ی دین ما به دکنر مصدق ها را هیچ گاه نمی شود برآورد کرد.دولتمردان کنونی مان هم بهتر است یادشان بماند که روزی از رفتارشان به نیکی یا به زشتی یاد می شود.پس جایگاه این ملت و این خاک عزیز را فراموش نکنند!!!

چه کسی جای چه کسی نشسته؟

می گویند زمانی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسیدگی به دعاوی انگلیس در ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شود، دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از موقع به محل رفت. در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه ی شرکت کنندگان تعیین شده بود دکتر مصدق رفت و روی صندلی انگلستان نشست. قبل از شروع جلسه یکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای هیات انگلیسی در نظر گرفته شده و جای شما آن جاست اما پیرمرد تحویل نگرفت و روی همان صندلی نشست.

جلسه داشت شروع می شد و هیات نمایندگی انگلیس روبروی دکتر مصدق منتظر ایستاده بود تا بلکه بلند شود و روی صندلی خودش بنشیند اما پیرمرد اصلاً نگاهشان هم نمی کرد.

جلسه شروع شد و قاضی رسیدگی کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جای انگلستان نشسته اید و جای شما آن جاست.

کم کم ماجرا داشت پیچیده می شد که مصدق بالاخره به حرف آمد و گفت:خیال می کنید نمی دانیم صندلی ما کجاست و صندلی انگلیس کدام است؟ نه آقای رییس، خوب می دانیم جایمان کجاست اما راستش را بخواهید چند دقیقه ای روی صندلی دوستان نشستن برای خاطر این بود تا دوستان بدانند برجای ایشان نشستن یعنی چه. او اضافه کرد که سال های سال است که دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و کم کم یادشان رفته که جایشان این جا نیست.

با همین ابتکار و حرکت عجیب بود که تا انتهای نشست فضای جلسه تحت تاثیر مستقیم این رفتار پیرمرد قرار گرفت و در نهایت هم انگلستان محکوم شد. 

نقل از وبلاگ isaac ahmadi

جون هر کی دوس دارین....

آقایون 

خانما 

خواهش میکنم 

تمنا میکنم 

جون هرکی دوس دارین 

اینقدر پیامهای تبلیغاتی مزخرف فروش افسانه ی جومونگ و قرص لاغری و عصاره ی پیاز و افزایش دهنده ی میل جن...ی و چه میدونم این چیزای تخمی واسه من نذارین. 

من اگه چیزی بخوام خودم بلدم از کجا بخرم. 

پدرم در اومد از بس که روزی 60 تا پیام تبلیغاتی پاک کردم!!! 

........................ 

حالا کافیه این پست رو بدم بالا بازم شروع میشه!