تراوشات مغز پریود من

کاش بیداری و آرامش جمع می شدند

تراوشات مغز پریود من

کاش بیداری و آرامش جمع می شدند

۸

در ماتحتم پایکوبیست !

در درونم بسیار جشن است !

آلتم از من جداست !

و سلیته خانم همسایه هنوز در کف ِ من است ! 

من هنوز بیکارم ! 

همچون همه ی این سالیان

میبافم اینروزها !

افکارم را با حرفهای رکیک !

زندگیم را با گه !

نظرات 1 + ارسال نظر
قلندر سه‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:51 ق.ظ

عالی بود
بی نظیر
اینو جدان میگم...

واقعا ازین نوشتت لذت بردم
(نه وبلاگی دارم و نه میشناسمت...چون میخوام تنوهم برت نداره که دارم حال بهت میدم...
واقعا عالی بود!)

لطف داری رفیق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد